از مـن ،
بـرای خـودت تـو بُـت مَسـاز ؛
زیـرا کـه هـر بُتـی ؛
روزی ...
دیـر یـا زود ...
بـا تلنگـری ؛
تِـرک بـرمیـدارد ...
میشکنـد ...
و فـرومیـریـزد !
آوار میشـود ،
گـاه بـر سـر بُـت تـراش ...
کـه تـو بـاشـی !
پـس ...
از مـن ،
بـرای خـودت تـو بُـت مَسـاز ؛
دیـری اسـت ؛
سنگهـای ایـن آبـادی ...
بـرخـلاف ظـاهـرشـان ...
از درون شکستـه انـد !
از مـن ،
بـرای خـودت تـو بُـت مَسـاز .
عین میم ( دانشور )
گفـت :
مـن آن سیـب قـرمـز بـالای درخـت هستـم ،
یـک زنِ نجیـب ایـرانـی ؛
و دور از دستـرس هـر نـاکسـی !
پـس دقـّت کـن ...
رسیـدن بـه مـن آسـان نیسـت !
اگـر همّتـش را نـداری کـه مـَرد بـاشـی ...
بـه درخـت آسیـب نـرسـان ...
بـه همـان سیـب هـای کـِرم خـوردۀ رنـگ و وارنـگِ روی زمیـن قـانـع بـاش !
نقشـه مـی ریخـت مـرا از تـو جـدا سـازد " شک "
نتـوانسـت ، بنـا کـرد بـه تـوهیـن کـردن
" باوفـا " خـوانـدمـت از عمـد کـه تغییـر کنـی
گـاه در عشـق نیـاز اسـت بـه تلقیـن کـردن
وزش بـاد شـدیـد اسـت و نخـم مُحکـم نیسـت
اشتبـاه اسـت مـرا دورتـر از ایـن کـردن
***** کاظم بهمنی *****
ایستـادن اِجبـار کـوه بـود ،
رفتـن سـرنـوشـتِ آب ؛
اُفتـادن تقـدیـر بـرگ ؛
و صبـر ، چـارۀ آدمهـای سـاده لـوح .
بـاشـد ...
... مـن سـاده لـوح !
بـا ایـن وجـود ،
بـی هیـچ چشـم داشتـی حـراج مـی کنـم محبّـت خود را ...
کـه فـردا روزی همگـی خـاطـره ایـم !
خانوم معلم کلاس ، داشت ورقۀ امتحانی نیمسال اوّل بچه ها رو تصحیح میکرد .
علی اومد جلوش و سیخ و سَلندر وایستاد ...
خانوم گفت : بله ، بفرمایید !
علی پرسید ... خانوم اجازه ؟ ... اجازه خانوم ؟ ... ما چند شدیم ؟
خانوم معلم روکرد به علی و گفت : به موقع اش میفهمی !
علی بازم وایستاد و زُل زد به چهرۀ خانم معلم .
خانوم معلّم گفت : باز چیه ؟
علی هم بدون مقدمه گفت : موقعش کیـه ؟ ما میخوایم همین الان بدونیم !
خانوم معلم پرسید : چی رو الان میخوای بدونی ؟
علی گفت : اینکه ... اینکه شما با من ازدواج میکنین ؟
خانوم معلم که جاخورده بود گفت : برو بشین سرجات !
... من اینروزا اصلاً حوصله ندارم ، بچـّه .
علی گفت : منهم اصراری ندارم ... میتونیم سالای اول جلوگیری کنیم ... مثلاً من از کاپوت استفاده کنم و شما هم ...!!!
پانوشت :
تِـم موضوع جدید نیست ، ولی من اونو با سبک وسیاق خودم ویرایش و تحریر کرده ام .
گفـت :
برایش دیـــوانه شــــو ،
چـرا که عشقــی عاقلانه ...
هیــچ زنــی را افســون نمی کند .
پـس شُـدم !
حـال مـن مـانـده ام و ...
عـاشـقـی و ...
دیـوانگـی و ...
تنهـائـی !!!