آوای ِ فـــــاختـــــه

کـوکـوهـای یـک پیـرمـرد 63 سـالـه

آوای ِ فـــــاختـــــه

کـوکـوهـای یـک پیـرمـرد 63 سـالـه

مشخصات بلاگ
آوای ِ فـــــاختـــــه
بایگانی

۳۸ مطلب با موضوع «حـَرفـائـی از جنـس بـاد هـوا» ثبت شده است


نـه ...

نگفتـی آقـازاده ،


راس راسـی تـو رو آقـات زائیـده یـا ...

مـادر پیـر استعمـار ؟!

شـایـد هـم ...

زنِ عمـو سـام !!!


میـدونـی چـرا مـردم شـک میکنـن ؟

آخـه یـه فـرزنـدِ  ..خلفتـون ...

داره تـوی انگلیـس درس میخـونـه ...

اون یکـی هـم تـو آمـریـکـا !!! 

  • ع . م . فـاختـه


ایکـاش مـی شُـد ...


بـه یکـدیگـر دِل ببنـدیـم ،

دل بستنـی بـا دُکمـه هـائـی از جنـس ِ ...

مهـر ، صفـا ؛ صمیمیـت و صـداقـت ؛ 


کـاش میشُـد ! 

  • ع . م . فـاختـه

مـن کـه میـدونـم تـو  "  آدم  " بشـو نیستـی ...


چـون از اصـل ذاتـت خـرابـه ،


حـالا .. آغـازاده ؛


بیـا و لااقـل کمـی اِنسـان بـاش ...


اینـم سختـه ؟!

  • ع . م . فـاختـه

از وقتی که شوخی اختراع شد ، 


دیگه هیچ حرفی توی دلِ کسی بیات نمیشود !

  • ع . م . فـاختـه

دیـدیـن بعضیـا ...

تـوی هـر محفلـی ، 

مجلسـی ؛ 

رسمـی یـا خـودمـونـی ؛ 

عـزا یـا عـروسـی ...

اِنقـدی کـه حـرفـا گُـل مینـدازه ؛ 

یهـو درمیـان و میگـن ...

 

از مـاسـت کـه بـر مـاسـت !!!


اینـا ... 

خـودشـونـن ، اصـل جنـس ؛

گُـل ... مـاه ... 

از فـرنـگ بـرگشتـه ، 

بـا سـواد ؛ 

بـاکـلاس ؛ 

یـه پـا جنتلمنـگ .


البتـه ... حیـوونکیـا تقصیـری هـم نـدارنـا !

اینـا ذاتـاً اینجـوریـن ...

همـه رو خَـر فـرض میکنـن ...

نفهـم ... بیشعـور مـادرزاد ...

بـی نـزاکـت ... تَـرسـو ... بُـزدل !

در عـوض ... 


خـودشـون میشـن کـانـت  ...

دِکـارت ... بـرتـرانـد راسـل ...

ژان پُـل سـارتـر و ... چـه میـدونـم ؟!

مـارکس ، فیـدل ... چـه گـوارا 

اصـلاً تـو بگـو چـرچیـل ...

کـم نمیـارن کـه ...


ولـی در عمـل !!!


ولش کن ، بیخیال ...

که جان دارد و جان شیرین خوش است .

  • ع . م . فـاختـه


بـه حسـاب تـو نمیگـذارنـد ، عکـّاس 


تـو عکسـت را بگیـر ؛


زشـت و زیبـایـش بـه پـای خـودمـان !

  • ع . م . فـاختـه

نَـنِــه ... علـی جـون  ... پسـرم 

نکنـه یـه وَخـت از ایـن  کـالـواکسـا  بخـوریـااااا

اَگـه بشنَفـم کـه خـوردی ... 

دیگـه بـاس از ایـن خـونـه بـذاری بِـری ،

مـن پسـر ِ بـی غیـرت نمیخـوام .

مگـه نشنُفتـی کـه میگـن ...

جـوهـودا  تـوی اینـا گـوشـت خـوک میـریـزن ...

آره نَـنِــه ... لابـد میـرزن کـه مَـردمـم میگـن ،

بـی دینـا میخـوان بچـه مُسلمـونـا رو بـی غیـرت کُنـن !

دنیـا رو چـی دیـدی ؟!

شـایـدم فـردا روزی کـه مـا نبـاشیـم ...

تـوش گـوشـت اُلاغـم بـریـزن ، 

واسـه اینکـه مـردمـو خَـر کنـن و سـوارشـون بشـن ...

گـوشـتِ  سـگ و گُـربـه تـوش بـریـزن ... 

گـُرگ ... کفتـار ... گُـراز ... روبـا ... میمـون ... 


چـه میـدونـم نَـنِــه ؟؟؟!!!

از ایـن نـامسلمـونـا ، هـرچـی کـه بگـی بـر میـاد .

  • ع . م . فـاختـه

اگـــر دُروغ نمـی گفتـی


اگـــر دُروغ نمـــی گفتیـــد


مـــا هـــم دُروغ نمـــی گفتیــــم


چـون ...


قبـل از اینکـه " شمـاهـا " سَـر ایـن سُفـره بنشنیـد 


مـادران نجیـب ، و پـدران زحمتکـش 


بـه مـا یـادداده بـودنـد کـه ...


"  دُروغگــــو دُشمـن خـداس   "  ،


چـه عـالَـم  "  مَحضـر  "  بـاشـد ، "  چـه دفتـرخـانـه  " !!!

  • ع . م . فـاختـه

عمری بیهوده زیستیم و ندانستیم ...

تمام فراوانی ها ، کاستی بود و ...

تمام بلندی ها ، پستی !


پای برگه ها را نخوانده امضا کردیم و ...

زندگی را به باد دادیم !

نگران کسانی بودیم که نگران کسان دیگر بودند ...

... که فکرش را هم نمی کردیم !!!

چه سخت است

بیهوده زیستن و ندانستن .


و چـه دردآور نارو خوردن از کسی که ...

فکر میکردی  کس است ...

کـه نـاکس بـود .


پانوشت :

این متن را من ننوشته ام ... از آن دیگری است ، ولی ...

من اینگونه زیسته ام .

  • ع . م . فـاختـه

اگـر وقـت کـردیـد ...


گـاهـی هـم ، کمـی مَـرد بـاشیـد ؛


فقـط کمـی ؛ نـه بیشتـر  !!!

  • ع . م . فـاختـه