آوای ِ فـــــاختـــــه

کـوکـوهـای یـک پیـرمـرد 63 سـالـه

آوای ِ فـــــاختـــــه

کـوکـوهـای یـک پیـرمـرد 63 سـالـه

مشخصات بلاگ
آوای ِ فـــــاختـــــه
بایگانی

سالها پیش ، در کشور دانمارک با قطار سفر میکردم .

بچّه ای که به همراه خانمی همسفر مسیر بودند ، بسیار شلوغ میکرد . 

خواستم به نوعی او را آرام کنم ، پس به او گفتم ... 

اگر آرام باشد برایش شکلات خواهم خرید . بچه هم قبول کرد و آرام شد . 

قطار به مقصد رسید و من هم خیلی عادی از قطار پیاده شده و راهم را گرفتم و رفتم . 

ناگهان پلیسی مرا فراخواند و اعلام نمود که ، 

شکایتی از شما شده مبنی بر اینکه به این بچه دروغ گفته اید ! ... 

به او گفته اید که " برایت شکلات میخرم " ... ولی نخریده اید !

درکمال تعجب بازداشت شدم !!!

در آنجا چند مجرم دیگر هم بودند مثل دزد و قاچاقچی ...

آنها با نظر عجیبی به من مینگریستند ...

که تو دروغ گفته ای ، آن هم به یک بچّه ؟!

به هر حال جریمه شده و شکلات را خریدم .

عبارتی بر روی گذرنامه ام ثبت کردند که پاک نمودن آن برایم بسیار گران تمام شد !


آنها گدای یک بسته شکلات نبودند ،

آنها بسیار نگران بدآموزی بچه شان بودند ؛ و آن اینکه ...

ممکنست اعتمادش را نسبت به بزرگترها از دست بدهد و شاید حتّی ...

فردا روزی اگر پدر و مادرش حرفی به او بزنند ، او باور نکند !



نقل قریب به مضمون از کتاب " چرا عقب مانده ایم ؟ "

نوشتۀ دکتر علی ـ محمّد  ایزدی

  • ع . م . فـاختـه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی