گیـریـم کـه مُـرغ همسـایـه ...
غـاز از کـار درآمـده بـاشـد ،
خُـب کـه چـی ؟!
چـرا خـروسشـان دیگـر نمیخـوانـد ؟!
گیـریـم کـه مُـرغ همسـایـه ...
غـاز از کـار درآمـده بـاشـد ،
خُـب کـه چـی ؟!
چـرا خـروسشـان دیگـر نمیخـوانـد ؟!
تمـام کسـانـی کـه در جـایـگـاه اِدعــــا گفتـه بـودنـد ...
اِنتقـادپـذیـرنـد و از نقــــد خوششـان میآیـد ...
در مقـام عمـل ، ثـابـت کـردنـد کـه ...
نسیـه چیـز بهتـری اسـت !
یـه مَـرد ، وَختی پیـر میشـه کـه ...
اُمیـدش نـا اُمیـد و روزگـارش سیـا بشـه ...
نـه وَختـی کـه مِثـّـه مـن مـوهـای سَـرش سیفیـد بشـن !
گِـرفتـی ؟!
مُنوﻟﻮﮒ ﻣﺎﻧﺪﮔﺎﺭ ﺣﺸﻤﺖ ﻓﺮﺩﻭﺱ ﺩﺭ ﺳﺮﯾﺎﻝ ﺳﺘﺎﯾﺶ دو :
ﺑﯿبیـــﻦ ... ﺍﮔﻪ ﻫﻤﻪ ﯼ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎﻫﺎﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﻫﻢ ﺑﯿﻨﺎ ﺑﺸﻦ ، ﺑﺎﺯﻡ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ ﻣﯿﻤﻮﻧﻦ ؛
ﯾﮑﯽ ﺗﻮ ... ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺒﯿﻨﯽ ﭼﻘﺪ ﺩﻭﺳِﺖ ﺩﺍﺭﻡ ؛
ﯾﮑﯽ ﺍﻡ ﻣﻦ ... ﮐﻪ ﺳَﻮﺍﯼِ ﺗﻮ ، ﮐﺲ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﯼ ﺭﻭ ﻧﻤﯿﺒﯿﻨﻢ .
ﺍُﻓﺘـــــﺎﺩ ؟!
دُچـار زخـم بستـر شُـده ایـن مغـز بیمـارم ...
چـرا کـه هـر نـوع فعـالیتـی را بـرایـش ممنـوع کـرده بـودنـد !
باشه ، قبول ...
من یک سطحی نگر هستم ...
با این وجود ...
اصلاً دلم نمیخواد در ژرفا و عُمق اندیشه های مشعشع و تابناک تو غرق بشم ...
گـوسـالـه جـان .