ایـن روزهـا ،
سـرمـای گـزنـدۀ بـرف هـم ؛
شُـده اسـت خـاطـره ...
همچـون آغـوش گـرم و سـوزان تـو !
ایـن روزهـا ،
سـرمـای گـزنـدۀ بـرف هـم ؛
شُـده اسـت خـاطـره ...
همچـون آغـوش گـرم و سـوزان تـو !
پُـرسیـد : دوس داری بـریـم پـارک ، یـه حـال و هـوائـی عـوض کنیـم ؟
گفتـم : آره ... چـرا کـه نـه ؟!
گفـت : میـدونـم کـه از تنقـّلات آمـادۀ بیـرون ، زیـاد خـوشـِت نمیـاد ، چـی بیـارم کـه سَـرگـرم شیـم ؟
گفتـم : فقـط ، کمـی " حـرف " واسـۀ زدن !